علی هوشیارعلی هوشیار، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

❤☆❤علی نفس بابا و مامان❤☆❤

عکس

اینم عکس علی جان روز  پنجم محرم  تو حیاط مهد کودک اینم یکی دیگه از عکساش که تو مسجد شب سوم محرم گرفتیم ...
12 آذر 1390

سوم آذرماه نود

امروز چهارشنبه 1390/09/03 علی امروز یکسال و پنج ماه و 28 روزشه علی چند روز پیش سرما خورده بود الان خدارو شکر بهتر شده  و باباییش هم رستشه و خونه پیششه و امروز علی رو نبرده مهد .  علی الان خوب راه میره،چهار تا دندون بالا داره و چهارتا هم پایین دندونای آسیابش هم یکی طرف راستش یکی بالا و پایین و طرف چپش تقریبا داره درمیاد. شیطون شده ، بازی میکنه ، مامان و بابا رو میبوسه ، دو ماهه که داره میره مهد کودک با مربیش خدا روشکر اخت گرفته وقتی میزارمش مهد ازم خداحافظی میکنه و دیگه گریه نمیکنه وقتی هم میرم مهد دنبالش مربیشو میبوسه و بای بای میکنه . امروز عصر به اتفاق علی و بابایی رفتین نوراباد خونه آقاجون سالار...
9 آذر 1390

حــرف زدن علــــــی

امروز سه شنبه دومین روزی بود که علی آقا  استراحت میکرد و به مهد نرفت و تو خونه پیش بابایی بود هنوز هم یه کمی رو پایی که واکسن زده بود میلنگه البته خدا رو شکر خیلی بهتر شده امروز قبل از ظهر که خونه بودیم و مامانش هم سر کار بود یه اتفاق جالبی افتاد علی که خیلی خسته شده بود اومد تو اتاق صدام زد گفت: " بـــــابـــــایـــی.. گفتم جونه بابا  چی میخوای؟.. (آخه حرف زدنش در حد همین بابایی و مامان و .. بود انتظاری ازش نداشتم چیزی بگه) رفت سرشو گذاشت رو بالشت و گفت : لــــــالــــا..  بعد هم به محضی که بغلش کردم سریع خوابش برد وقتی اینو گفت رفتم طرفش از بس ذوق زده شدم غرق بوسش کردم ...
8 آذر 1390

واکسن 18 ماهگی

میخوام برات از آخرین واکسن دوران نوپایت بنویسم. واکسن 18 ماهگی. روز یکشنبه که ساعت 9/30 بردمت مهد خانم خلیلی(مدیر مهد کودک) اومد بغلت کرد و موقعی که ازت خداحافظی کردم کمی گریه کردی و بعد آروم شدی رفتی داخل تو. این روز که 6 آذر بود دقیقا 18 ماهه شدی و باید واکسنتو میزدی و طبق قراری که با مامان گذاشتیم ساعت 12 باید میرفتیم بهداشت واکسنتو بزنیم   میخوام برات از آخرین واکسن دوران نوپایت بنویسم. واکسن 18 ماهگی. روز یکشنبه که ساعت 9/30 بردمت مهد خانم خلیلی(مدیر مهد کودک) اومد بغلت کرد  و موقعی که ازت خداحافظی کردم کمی گریه کردی و بعد آروم شدی رفتی داخل تو. این روز که 6 آذر بود دقیقا 18 ماهه شدی...
7 آذر 1390

شعر مذهبی ” اصول دین ” برای کودکان

شعر اسلامی و کودکانه ” اصول دین”  برای آموزش مفاهیم دینی و مذهبی به کودکان در این نوشته برای شما عزیزان آمده است. این شعر برای  سنین مهد کودک و پیش دبستانی  و بالاتر مناسب است.بقیه در ادامه مطلب..              شعر اسلامی و کودکانه ” اصول دین”  برای آموزش مفاهیم دینی و مذهبی به کودکان در این نوشته برای شما عزیزان آمده است. این شعر برای  سنین مهد کودک و پیش دبستانی  و بالاتر مناسب است.                      اصول دین پنج بُوَد       &nb...
2 آذر 1390

شعر آموزنده دندون برای کودکان

در این شعر کودکانه ، که مناسب سنین مهد کودک است، بچه ها با اهمیت مراقبت از دندانهای خود آشنا می شوند:بقیه در ادامه مطلب...   یه روزی چند تا پسته                       از مامانم گرفتم   پسته ها خندون بودن                   یکی یکی شکستم یه پسته خندون نبود                سفت و دهن بسته بود گذاشتمش توی دهنم                 شکستمش با دندونم آی دندونم وای دندونم    &nb...
2 آذر 1390

شعر حلزون برای بچه های دوره مهد کودک

   آی حلزون آی حلزون شاخکی!                                      کجا می ری یواشکی؟   جلو میری یواش و ریزه،ریزه      پوست تنت چه نرم و خیس و لیزه خالهای دونه دونه،دونه داری     به روی پشت خود یه لونه داری ساکتی و خجالتی و تنها                 بمون توی باغچه خونه ما شاعر : مهری ماهوتی ...
1 آذر 1390

۱۲ نکته برای برگزاری یک جشن تولد به یاد ماندنی

حتما دیده اید که در برخی مهمانی ها، میزبان با رعایت نکات ظریفی، جشن را بهتر و خاطره انگیز می کند. در این نوشته  ۱۲ نکته ، برای جالب تر کردن جشن تولد بچه ها  آمده است که می توانید با ایده گرفتن از این نکات، جشنی به یاد ماندنی را برای تولد فرزند دلبندتان تدارک ببینید. حتما دیده اید که در برخی مهمانی ها، میزبان با رعایت نکات ظریفی، جشن را بهتر و خاطره انگیز می کند. در این نوشته  ۱۲ نکته ، برای جالب تر کردن جشن تولد بچه ها  آمده است که می توانید با ایده گرفتن از این نکات، جشنی به یاد ماندنی را برای تولد فرزند دلبندتان تدارک ببینید.   این نوشته به  مادر و پدر هایی تقدیم می شود که دوست دارند جشن تولد...
1 آذر 1390